عنوان فارسی گرگ
عنوان انگلیسی Wolf
توضیحات شبی
"ویل رندال"(نیکلسن) به هنگام راننندگی در جاده با گرگی تصادف میکند و
به نظرش میآید که گرگ مرده، اما وقتی به گرگ نزدیک میشود، جانور او را
گاز میگیرد و در بیشهها ناپدید میشود. فردای آن روز او به اتفاق همسرش،
"شارلوت" (نلیگان) به مهمانی منزل یک میلیونر بهنام "ریموند آلدن"
(پلامر)، که به تازگی مالک شرکت انتشاراتی "مکلیش" شده میروند آنجا
"آلدن" به "ویل" میگوید که برایش شغل کوچکتری در نظر گرفته، با پول کمتر.
شغل او قرار است به مدیر بازاریابیاش، "استوارت سوئینتن" (اسپیدر) برسد.
حال "ویل" به هم میخورد. دختر "آلدن"، "لارا" (فایفر) به او کمک میکند.
فردای آن روز "ویل" گه به همسرش شک کرده، بیخبر و ناگهانی به منزل
"استوارت" میرود و آندو را با هم گیر میاندازد. ناراحت و خشمگین با
"استوارت" مشاجره میکند و دست او را گاز میگیرد. "ویل" با کمک منشی و
دستیارانش تصمیم میگیرد یک انتشاراتی مستقل باز کند. در ملاقاتی با
"آلدن"، "لارا" را دوباره میبیند و شب را در منزل تابستانی او به سر
میبرد. اما نیمه شب بر میخیزد، به جنگل میرود و آهوئی را میکشد، در
حالی که صبح هیچ چیز به یاد ندارد. سپس به دیدار یک متخصص حلول روح حیوانات
میرود که به او میگوید خیلی زود گرگ خواهد شد. "آلدن"، "ویل" را ابقاء
میکند. "ویل" به کار سابقش برمیگردد و "استوارت" را اخراج میکند. وقتی
"شارلوت" را مرده مییابند به "ویل" مظنون میشوند. اما "لارا" را نجاتش
میدهد و در مییابد که "استوارت" که گرگ شده، "شارلوت" را کشته است.
"استوارت" قصد کشتن "لارا" را میکند. "ویل" و "استوارت" مثل دو گرگ
میجنگند. "ویل" به جنگل فرار میکند و "لارا"، "استوارت" را میکشد.
٭ تقابل خیر و شر ـ دو وجه درون انسان ـ [همان مایه آشنای دکتر جکیل و
آقای هاید] چه در شکل و قالب انسانی و چه در وجه دیگر (حتی در شکل گرگ
شدن آدمها) و اصلاً فکر و ایده استحاله و دگردیسی و تولد دوباره
(درونمایهای که یکی دو فیلم اخیر نیکولز را فرا گرفته ـ شکل ساده و
بسیطاش را در مراقبت از هنری (۱۹۹۱) داریم که فیلم مهجور و کم توفیق
یافته است) در این فیلم جدید نیکولز، به چیزی پیچیده و دشوار و بار نیافته
بدل میشود و دو وجه واقعی و فانتزی، ترکیب نشده و مجزا از هم باقی
میمانند. تعلیق و ترس ظاهراً مد نظر نبوده است. نشان دادن استحاله و
تبدیل تدریجی انسان به گرگ (انسان خوب به گرگ خوب! و انسان بد به گرگ بد! و
دوباره تقابل این دو) در فیلم با حفظ یک تمپوی دقیق و رعایت تمهیدات
واقعی (مثل قدرت یافتن حس بویائی و بینائی و...) و بدون تکیه بر گریم و
تؤثیرات ویژه و... همه کوشش کارگردان را به خود جلب کرده است. در انتها
علت وجودی فیلم، قصه، فکرهای پشت آن خام و دستنیافتنی بهنظر میرسند و
تماشاگر میان حفظ و رعایت سنتها و کلیشههای نوع (که فیلم عملاً فاقد
آنها است) و شکستن قالب نوع برای ایجاد قالبی جدید برای فکری جدید (؟)
معلق و پا درهوا میماند.
کشور تولیدکننده آمریکا
آهنگساز(موسیقی متن) انیو موریکونه
سال تولید ۱۹۹۵
محصول کلمبیا
کارگردان مایک نیکولز
فیلمنامهنویس جیم هریسن و وسلی استریک
فیلمبردار جوزپه روتونو.
هنرپیشگان جک نیکلسن، میشل فایفر، جیمز اسپیدر، کیت نلیگان، آیلین اتکینز، ریچارد جنکینز و کریستوفر پلامر.
نوع فیلم رنگی.
صدا ۱۲۵ دقیقه.