صفحه نخست فروشگاه            قلم آنلاين                   بيزنا           تيم ميدا           تماس با ما
         صفحه نخست
         تماس با ما
   تبلیغات

 
   کد سفارش

 

 
   لینکستان
»ميدا
 
    سفارشات
نام کالا قیمت تعداد حذف
 
   كاباره (فريتز ويپر و ماريسا برنسون)
کیفیت عالی دوبله  قابل پخش در تمامی دستگاههای خانگی و کامپیوتر
قيمت 25000ریال
كاباره (فريتز ويپر و ماريسا برنسون)

عنوان فارسی    کاباره

عنوان انگلیسی    Cabaret

توضیحات    برلین، اوایل دهه 1930. «سالی بولز» (مینه‌لی) یکی از نمایش‌گران کلوب کیت‌کت است؛ دختری احساساتی با زندگی‌ای به‌هم ریخته، گذشته‌ای آشفته و آرزوهای بی‌حاصلی برای هنرپیشگی. او به‌زودی با «برایان رابرتس» (یورک) آشنا می‌شود؛ یک جوان تحصیل‌کرده انگلیسی که برای پیشرفت زبان آلمانی‌اش به برلین آمده و با آموزش زبان انگلیسی روزگار می‌گذراند. آن دو ابتدا دوستی ساده‌ای را آغاز می‌کنند اما خیلی زود به همدل می‌بازند. «برایان» دو شاگرد دارد: «ناتالیا» (برنسن)، یک دختر یهودی ثروتمند و «فریتس وندل» (وپر)، یکی از دوستان «سالی». آن دو نیز به همدل می‌بازند و «فریتس» به او پیشنهاد ازدواج می‌دهد ولی «ناتالیا» به‌دلیل موقعیتش به‌عنوان یک دختر یهودی در دوران قدرت گرفتن نازی‌ها، پیشنهاد ازدواج را رد می‌کند. «فریتس» به «برایان» می‌گوید که خودش نیز یهودی است و «برایان» تشویقش می‌کند تا این را به «ناتالیا» بگوید و آن دو با هم ازدواج می‌کنند. در این بین «سالی» با «بارون ماکسیمیلیان» (گریم) آشنا می‌شود. او، «سالی» و «برایان» را زیر چتر خود می‌گیرد و هدایای بسیار به آن دو می‌دهد. در اینجا «سالی» نزد «برایان» اعتراف می‌کند که شبی را با «ماکس» گذرانده و به‌دنبال او «برایان» نییز به‌همین رابطه اعتراف می‌کند. «برایان» خشمگین از این موضوع بیرون می‌رود و با چند نازی درگیر و مجروح می‌شود. «ماکس» برلین را ترک می‌کند و «سالی» به «برایان» می‌گوید که باردار است اما نمی‌داند پدر بچه کدام یک از آن دو است. «برایان» در آرزوی ازدواج با او است، اما «سالی» مخفیانه سقط جنین می‌کند. حالا «برایان» نیز برلین را ترک می‌کند. در حالی که «سالی» می‌ماند؛ گویا هیچ چیز تغییر نکرده، دوباره خوانندگی‌اش را در کلوب کیت‌کت از سر می‌گیرد و در انتظار شانس بزرگ زندگی‌اش می‌ماند.
* کاباره بر مبنای نمایش موزیکال موفقی در برودوی ساخته می‌شود و تصویری هولناک و تفکر برانگیز از برلین در دوره جمهوری وایمار ارائه می‌دهد. کارگردانی و طراحی رقص فیلم (طبعاً کار خود فاسی) سبک خاصی دارد. ساختار اثر در صحنه‌های اولیه جسورانه بنا می‌شود و صحنه‌های رقص در کاباره شکلی انتزاعی از اعمال نمایشی فیلم را نمود می‌دهند. خط داستانی فرعی و رُمانتیک فیلم تا حدی لحن احساسی آن را تضعیف می‌کند، اما خط داستانی اصلی، رابطه سه گانه «برایان»، «سالی» و «ماکس» بسیار خوب پرداخت شده است و بازیگران این نقش‌ها بازی‌های ممتازی ارائه می‌دهند. مینه‌لی آمیزه‌ای از معصومیت و ناپاکی است و یورک در قالب معمول و بچه‌محصل و ارش، در آن سال‌ها، خوب جاافتاده است.
کاباره
برلین سال‌های 33 - 1930
طی سال‌های بعد از جنگ، متفقین و سرمایه‌سالاران یهود تلاشی عظیم آغاز کردند تا افکار عمومی اروپا و دیگر کشورهای جهان را از روش‌های ناسیونالیستی که بکار بستن آنها (در آن دوره از تاریخ اجتماعی) امکانات اساسی برای پیشرفت در اختیار ملت‌ها و دول کوچک قرار می‌داد، منحرف سازند. اساسی‌ترین حربه‌ای که در اختیار داشتند تبلیغات سیاسی و اجتماعی بود که دکتر گوبلز (وزیر تبلیغات رایش) یادشان داده بود.
بعد از فروکش کردن تب جنگ و بپیوست آن از اهمیت افتادن فیلم‌های مستند که معمولاً از شروع رهبری رایش به‌وسیله نازی‌ها، تا کوره‌های آدم‌سوزی و در انتهی سقوط رایش سوم حکایت داشتند - و ما یکی از بهترین آنها (فاشیسم / فاشیسم معمولی، میخائیل روم) را دیدیم - تبلیغات جهانی یهود آغاز بساختن فیلم‌های نیمه‌مستند و داستانی کرد که همه در حول مظلومیت یهود و مصائب جنگ می‌گردیدند، طی اینگونه فیلم‌ها و کتاب‌ها و مقاماتی که با چهره‌های گوناگون تحقیقی و روایتی و... منتشر شد و همه از سیستم‌بندی خاصی خبر می‌دادند، تمامی تقصیر و علل بروز جنگ - که بیگمان اینبار به‌دلیل کشتار یهود اهمیت زیادی یافته بود - به عهده نازی‌‌ها و هیتلر گذاشته شد.
تبلیغات مذکور مسئله را چنین جلوه می‌داد که سراسر حادثه تاریخی ظهور نازیسم و جنگ بین‌الملل دوم در گرو کشتار یهودیان بوده، و ایندو صرفاً وقایع ضد یهود می‌باشند (و بیک تعبیر مستقیماً مصائب جنگ یعنی مصائب ضد یهودیت) و از آن به‌عنوان عامل تبلیغاتی برله خود استفاده کردند.
مسلم است که یک تحلیل بیغرضانه، به مسئله کشتار یهود تنها به‌عنوان جنبه‌ای از عوامل نازیسم و به‌قدرت رسیدن رایش سوم خواهد نگریست و نه آنگونه که جلوه داده بودند (پدیده نازیسم یعنی ضد یهودیت).
در این میان تنی چند از نویسندگان و فیلم‌سازان کوشیدند که بدور از جنجال تبلیغات یهود به این واقعه یعنی جنگ و ظهور نازیسم، به‌راستی از دیدگاه جریان‌های تاریخی اجتماعی - بدون شک - قابل ارجاع به تحولات اقتصادی اجتماعی بنگرند. و در تحلیل اساسی علل بروز این وقایع بی‌آنکه تحت تأثیر قرار گرفته باشند، بکوشند.
بیگمان در آثار اینان مسئله یهود دوره نازیسم را در موضع مسائل فرعی لکن باطنی، و اگرچه مهم ولی غیراساسی، خواهیم یافت، به‌خلاف آثاری نظیر (باغ فینزی کونتینی / باغ فینتسی کونتینیِ دسیکا) که به‌جهت تبلیغاتی بودنش ظهور فاشیسم را (در ایتالیا) فرع به‌مسائل یهود و روابط «خاندان کونتینی» بررسی می‌کند، و فاشیسم را صرفاً به‌دلیل جنبه ضد یهودش بدون تحلیل مذمت می‌کند، و هرچه که تعداد اینگونه فیلم‌ها بیشتر است، شماره فیلم‌هائی که تا حد امکان در تحلیل علل اساسی نازیسم کوشیده‌اند، کم می‌باشد.
کاباره (باب فوس/ باب فاسی) از این فیلم‌های کمیاب به‌شمار می‌آید. تمامی صحنه‌ها و ایده‌های فیلم ما را متوجه این نکته می‌کند که با یک فیلم استثنائی روبه‌رو هستیم. از اینرو اگرچه با تم اصلی فیلم - تحلیل و ارزیابی و نتیجه‌گیری در علل ظهور نازیسم - نیز مخالف باشیم، به‌عنوان یک فیلم، کوششی که در نحوه این تحلیل و بیان سینمائی آن انجام شده است قابل ستایش می‌دانیم.
استفاده از بیان تصویری و انطباق آن با بیان ذهنی در گویائی ایده، فیلم را از همان ابتدا اثر سینمائی کاملی معرفی می‌کند، همچنانکه تبلور و ایجاد بیان فکر توسط تصاویر سینمائی طی کات (تکه‌های مقطع) صحنه‌های کاباره، و انعکاس محیط اجتماعی برلین (به‌عنوان سمبل آلمان قبل از جنگ و پیش از به‌قدرت رسیدن نازی‌ها) در آن، به اوج امکان بهره‌گیری از فیلم‌های موزیکال (غیر جدی) رسیده است و از مجموع می‌توان دریافت که کاباره در سطحی بالاتر از یک موزیکال به‌عنوان فیلمی موفق در بیان آنچه که می‌خواسته است، از بهترین فیلم‌های سینما خواهد بود.
در بررسی زمینه داستانی فیلم ابتدا این مسئله مطرح می‌شود که دلیل انتخاب کاباره به‌عنوان محل اصلی وقایع داستان چه می‌تواند باشد. آنچه که می‌توان رویش تأکید کرد اینست که قصه‌های برلین (کریستوفر آیشروود) یا داستان جو ماستروف که متون اصلی نمایشنامه موزیکال و فیلم ساخته شده را تشکیل می‌دهند. در این دو داستان صرفاً باین دلیل به کاباره اهمیت و مرکزیت بخشیده‌اند که بتوانند از آن به‌عنوان سمبلی از موقعیت کلی برلین و موضعی برای انعکاس محیط با خصوصیاتی که داشته برای بیان ایده‌های خود استفاده برند و به این ترتیب از امکانات زیادی که محیط کاباره با بیان طنزآمیز و سمبلیک خود در اختیارشان مینهد برای بیان مسائل اساسی و جدی که شاید در طرح عادی دچار اشکال می‌شوند بهره‌جوئی کنند.
چرا که بیگمان بررسی جدی علل و نحوه به‌قدرت رسیدن نازی‌ها از طرفی احتیاج به مطالعه‌ای اساسی در تاریخ اروپا و اقتصاد ملت آلمان دارد و از جهتی از دید نویسندگان خطر رسمی و قالبی بودن نوشته را برای خواننده پیش می‌آورد. بیشک نظر آیشروود و ماستروف (مستقل از هم) این بوده که تحلیل آنها در عین بررسی اساسی واقعه، جنبه رسمی و دستوری برای خواننده نداشته باشد. و از همین‌روست که محیطی طنزآلود برای بیان طنزآمیز اثر خود در نظر می‌گیرند.
از سوی دیگر زمانیکه دروتن یا هارولد پرنس براساس این نوشته‌ها نمایشنامه موزیکال می‌نویسند، مسلماً موقعیت صحنه در تئاتر چنین ایجاب می‌کند که روی صحنه‌های بسته و محدود (استودیوئی) تکیه کنند و متن را تا حد امکان به این صحنه‌ها انتقال دهند و چون فیلم اخیر براساس نمایشنامه موزیکال هارولد پرنس در برادوی ساخته شده، تمامی این نوع تأثیرات، فشرده شدن قسمت‌های اصلی در صحنه‌های (تئاتری) کاباره را در خود جمع دارد و با چنین سیر منطقی است که فیلم بر گرد محور اصلی کاباره می‌گردد.
از آغاز باب فوس در انطباق محیط برلین با کاباره - که بررسی در زوایای مختلف آن انجام گرفته - موفق است، صحنه‌های مقطع ورود معلم انگلیسی (برایان) به‌شهر و آغاز برنامه کاباره، پلان‌هائی که از افتتاح برنامه به‌وسیله گرداننده برنامه‌های اباره روی تصاویر چهره «برایان» مونتاژ شده - و در واقع او و بیننده را یکجا مخاطب قرار می‌دهد - نمائی کلی از برلین را به بیننده القا می‌کند. نحوه استفاده از مونتاژ، مشخص کارآمدی فوس در این مهم سینمائی است. که سری‌ای از بهترین نوع مونتاژ برای بیان یک انعکاس گسترده (شهر در کاباره) عرضه می‌کند. مسلم است که از سکانس ایستگاه ترن در تشریح وضع برلین بیش از این نیز می‌شد استفاده کرد. لکن مسئله‌ای که مهمتر می‌نماید، کوتاهی نویسنده کتاب و سناریست‌ها (که بیگمان نظرشان بیشتر معطوف نمایشنامه برادوی بوده) در واقع به‌همین نسبت به موقعیت آنروز برلین و مردمش بوده. تنزل ارزش مارک در اثر نابه‌سامانی‌های اقتصادی - سیاسی بعد از جنگ اول (1918 - 1914) و تشتت اوضاع اجتماعی، موقعیت بسیار وخیمی در برلین و در شهرهای دیگر آلمان به‌وجود آورده بود، و اگرچه کاباره انعکاس برلین ثروتمند (طبقه بالای شهری) است لکن توجیه علل بروز نازیسم را بیشتر می‌بایستی در وخامت وضع طبقات پائین جستجو می‌کردند، که در اینجا به میزان نسبی، دیالوگ این مهم را به‌عهده می‌گیرد. و در صحبت اولیه خواننده کاباره (سالی) و جوان انگلیسی است که به ورشکستگی عمومی و نابسامانی کلی اشاره می‌شود. همچنان که بعد نیز طی صحبت همین‌دو به همجنس باز بودن «بارون ماکسیمیلیان» اشاره می‌شود که شاید هم به رواج آنروزی خودفروشی نزد پسران آلمانی (بر اثر فقر) برای گذران زندگی چندان ارتباطی نداشته باشد. ولی در حال بی‌ارتباط هم نیست.
رابطه بین «سالی» و «برایان»، در جوار برنامه‌های کاباره و محیط آن (اشخاصی که به آن رفت و آمد می‌کنند) ابتدائی شیرین که تداوم آن تا آغاز سه صحنه مرتبط: بیرون کردن جوان (نازی) از کاباره و متعاقب آن کتک زدن مسئول کاباره توسط نازی‌ها و رسوخ کامل بارون در فضای زندگی دو جوان کشانده می‌شود، خبر از هیجانی آرام که در صحنه سوم سرودخوانی جوانان S.A نازی به اوج می‌رسد، دارد. سرود خوانی جمعی سمبل گسترش نازیسم در آلمان به‌شمار می‌رود و ما در فیلم‌هائی چند این صحنه مهیج را دیده‌ایم (صحنه سرود خوانی فرمادهان جوان تانک در برای پیروزی [نبرد برای برتری])، صحنه سرود کاباره یکی از بهترین این صحنه‌ها به‌شمار می‌رود - به‌دلیل تداومی که طی آن در مراحل سرودخوانی از نوجوان نازی تا مردان و زنان و پلان نهائی آن که صدای جمعیت را در فضای فیلم جا می‌دهد.
تشتت اوضاع اجتماعی و سیاسی توسط پلان‌هائی که از دیوارهای برلین در فیلم گنجانده شده بیان می‌شود. تصویر «ژنرال هیندنبورگ» (رئیس‌جمهور وقت) که رویش علامت ضربدر به‌عنوان «رد» و آرام داس و چکش کشیده شده، تلویحاً از دیدگاه فیلم این مسئله را پیش می‌کشد، که کمونیست‌های آلمان قبل از نازی‌ها شروع شروع به اغتشاشات سیاسی کردند.
بخش دوم فیلم توآم با به‌قدرت رسیدن نازی‌ها، با صحنه‌ی کتک زدن مأمور کاباره توسط نازی‌ها - که با یکی از برنامه‌های کاباره توأم شده است - شروع می‌شود، در کاباره گرداننده برنامه‌ها زنان رقاصه را دنبال خود می‌کشاند و میرقصاند و دست آخر با یک ضربه (سیلی) همه را روی سن می‌غلطاند. (و در یک صحنه دیگر می‌بینیم که گرداننده کاباره با مالیدن گل سبیلی می‌گذارد و خود را شبیه هیتلر می‌سازد). این صحنه سمبلی است از تحمیق ملت آلمان توسط هیتلر (باستعاره سناریست و کارگردان) و تقطیع این صحنه با صحنه مضروب کردن مأمور کاباره توسط نازی‌ها، سمبلی از به‌قدرت رسیدن نازی‌ها وسیله اعمال زور و ترس در جامعه آلمان به بیننده القا می‌کند. این دو از زیباترین صحنه‌های فیلم به‌شمار می‌روند که باز توسط مونتاژ به‌هم ربط داده می‌شوند.
ادامه فیلم هراس‌انگیز به توسعه نازیسم دارد و در نهایت با گردش دوباره دوربین از چهره گرداننده برنامه‌ها روی دیواره شیشه‌ای کاباره که چهره جماعت کاباره‌نشین برویش منعکس می‌شود، و ما چهره نازی‌ها را می‌بینیم که در کاباره نشسته‌ایم و همچنان که در ابتدای فیلم دوربین از روی دیواره شیشه‌ای کاباره به صحنه می‌گراید، و فیلم در حالی تمام می‌شود که «سالی» دوباره به محیط پر زرق و برق کاباره برگشته و معلم انگلیسی به انگلستان. Aufwiedersehen (خداحافظ) گوئی توسط گرداننده کاباره عصر جدیدی را برای برلین می‌گشاید که عصر اعتلای ملت آلمان است. مسئله‌ای که درین میان مهم می‌نماید، باز وجود صحنه‌های ضد نازی در فیلم است. که به تعبیری یهودگرایانه می‌توان تصورشان کرد. حال آنکه نازیسم خود نظیر پدیده‌های مشابه دیگر طی یک فرایند تاریخی اجتماعی روی کار آمد.
و هرگاه علل آنرا متفاوت از جریان‌های بعدی منجر به جنگ بررسی کنیم زمینه‌ای کاملاً ملی در آن خواهیم یافت. حال آنکه باب فوس نیز با تمام موفقیتش در پرداخت نسبتاً بیغرضانه (شاید تحت تأثیر محیط عمومی آمریکا و اروپای امروز) حزب نازی را به‌عنوان حزبی که صرفاً از راه ترور و ایجاد وحشت به‌قدرت رسید معرفی می‌کند، مسلماً این در حد یک فیلم موزیکال نخواهد بود که بتوانند به‌راستی مسئله‌ای باین اهمیت را بررسی و تحلیل کند، چنانکه شایرر طی کتاب ه

کشور تولیدکننده    آمریکا

آهنگساز(موسیقی متن)    کندر

سال تولید    ۱۹۷۲

محصول    سای فیوئر

کارگردان    باب فاسی

فیلمنامه‌نویس    جی پرسن آلن، برمبنای نمایش‌نامه‌ای موزیکال کار جو مستروف (کتاب)، جان کندر (موسیقی) و فرد اِب (اشعار) از نمایش‌نامه من یک دوربین هستم نوشته جان وان دروتن، اقتباس از کتابی نوشته کریستوفر آیشروود.

فیلمبردار    جفری آنسووت

هنرپیشگان    لیزا مینه‌لی، مایکل یورک، هلموت گریم، جوئل‌گری، فریتس وپر، ماریزا برنسن و الیزابت نیومان. ویرتل.

نوع فیلم    رنگی، 128 دقیقه.


تگهاي راهنماي موتور جستجو:
كاباره (فريتز ويپر و ماريسا برنسون) , كاباره (فريتز ويپر و ماريسا برنسون) , كاباره (فريتز ويپر و ماريسا برنسون) , كاباره (فريتز ويپر و ماريسا برنسون) , كاباره (فريتز ويپر و ماريسا برنسون) , كاباره (فريتز ويپر و ماريسا برنسون) , كاباره (فريتز ويپر و ماريسا برنسون) , كاباره (فريتز ويپر و ماريسا برنسون) , كاباره (فريتز ويپر و ماريسا برنسون) , كاباره (فريتز ويپر و ماريسا برنسون) , كاباره (فريتز ويپر و ماريسا برنسون)
Share  تاریخ: 1392/06/29   مشاهده : 684
 
    ویترین محصولات

   پربازدیدترین ها
سليمان و ملكه صبا (يول برينر) سليمان و ملكه صبا (يول برينر)
لیست صفحه پنجم لیست صفحه پنجم
فیلم کلاسیک قلعه عقابها (ریچارد برتون و کلینت ایستوود) فیلم کلاسیک قلعه عقابها (ریچارد برتون و کلینت ایستوود)
هركول و خدايان (استیو ریوز) هركول و خدايان (استیو ریوز)
لیست صفحه ششم لیست صفحه ششم
فیلم کلاسیک شاهزاده و گدا (الیور رید و راکوئل ولش) فیلم کلاسیک شاهزاده و گدا (الیور رید و راکوئل ولش)
لیست صفحه هفتم لیست صفحه هفتم
فیلم کلاسیک يكشنبه ها هرگز (ملینا مرکوری) فیلم کلاسیک يكشنبه ها هرگز (ملینا مرکوری)
جوزي ولز ياغي (كلينت ايستوود) جوزي ولز ياغي (كلينت ايستوود)
فیلم وسترن كت بالو (جين فوندا و لي ماروين) فیلم وسترن كت بالو (جين فوندا و لي ماروين)
 
   تبلیغات

 
   آمار
»امروز :  يكشنبه 2 دي 1403
»کل محصولات:  538
»بازدید های امروز : 947
»بازدیدهای دیروز : 138
» بازدید کل :442330
 
طرح بیزنس ملی ایران بیزنا